مشتی یعنی رفیق وقتِ تنگی
نه فقط وقتی خندهست و کیفه، یه مشتی وقتِ بدبختی هم پشتت وایمیسه.
حرفشو میزنه، ولی بینامردی
رک حرف میزنه، ولی جوری که دلت نشکنه. اهل نیش و کنایه نیس، صاف و بیغلوغشه.
دلش دریاست، نه چاهِ فاضلاب
کینه نگه نمیداره، زود میبخشه. از اون دلای گندهس که جای همه توشه.
لقمه حروم نمیزنه، حتی اگه گرسنه باشه
نامردی نمیکنه، چون نونشو با عرق جبین در میاره، نه با دوز و کلک.
میتونه بزنه تو گوش نامرد، ولی میخنده به یه بچه
قدرت داره، ولی ازش سوءاستفاده نمیکنه. مرده، نه گرگ.
اگه قول بده، حتی اگه پاش جونش بره، روش میایسته
قول مشتی مث چکِ بیبرگشته. امضا کن، خلاص.
خودشو نمیگیره، چون میدونه همه یه روز خاک میشن
نه ماشین آخرین مدل میبرتش بالا، نه پول، نه تیپ. خاکیه، چون اصیله.
پشت رفیق، کوه وایمیسته
اگه بگه "منم"، یعنی تا تهش باهاته. نه ولت میکنه، نه میذاره تنها بمونی.
سرش بره، حرفش نره
ناموس داره، شرف داره، حرفش حرفِ مرده.
هرکی باهاش نشست، گفت: خدا بیشتر از اینش کنه
مشتی بودن یعنی یه جوری باشی که وقتی رفتی، جات خالی بمونه...